تاژ

ساخت وبلاگ
.

آسمان

چه فراوان مهربانی دارد

آسمان

غم پنهان من

بهتر از تن میداند

آسمان

از درد من به من نگو

آسمان

از درد من به مردم هم نگو ...

آی مردم دنیا

آسمان بهتر از ما میداند

اگر چشم بستیم

و خاموش !

مبادا از یادمان برود با هم بودن

مبادا تاج خویش به دست آسمان بسپاریم !!!

بامداد پنجشنبه 30 اردیبهشت

.

میدان

 پس تمام قصه ها

ر راحتی از من گریخت

میدان ژاله را تنها گذاشتم

پیر شدم .

پدر گفت : پیر پسر !!

و نمی دانست دختر همسایه

هنوز ازدواج نکرده

پسر دارد !!!

سایه سنگین مدیریت منابع

یکی جز من ساخته بود !

گویا پدر شدن آسان است

و من هنوز اسیر نامزد بودن !

پدر با واژه مردم

خواهر با کلید من

حکومت به حساب بانکی

آقا روی کتاب اخلاق

چهار دیواری مهندسی

آفتاب بدون پنجره

و نفسم که تحمل هوای تهران را ندارد

زادگاهم مرا نمی پذیرد !!!

جوان پسند شده است !

و من کوله باری از شهر آفتاب برای فومن گرفته ام .

برای حرفهایی که ناخوانده می دانم .

صبح همان بامداد

دوستدارتان امیر

.

1972...
ما را در سایت 1972 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amir-hegirany بازدید : 146 تاريخ : شنبه 29 دی 1397 ساعت: 13:55